از روزی که بلوچستان تحت تسلط حکمرانان بیگانه درآمده است، زندگی بلوچ از شادیها محروم شده است. در دیدگاه اشغالگران، بلوچ از یک حیوان اهلی نیز کمارزشتر است، زیرا مالک به زندگی حیوان خود اهمیت میدهد و آن را از بیماریها و درندگان محافظت میکند اما هدف اشغالگر نابودی کامل ملتهای تحت ستم است. همانگونه که حیوانات اهلی در اسارت نگه داشته میشوند، ملتهای محکوم نیز از آزادیهای اساسی خود محروم شده و تحت سلطه نگهداشته میشوند. بلوچ نیز از حق حاکمیت خود بیبهره است و در شمار ملتهای ستمدیده و تحت استعمار جهان قرار دارد.
در چنین شرایطی، رهبران مقاومتی در میان ملتها ظهور میکنند که برای نجات ملت خود از نابودی در برابر اشغالگران میایستند. یکی از این رهبران شهید غلام محمد بلوچ بود. بلوچ همواره در برابر اشغالگران مقاومت کرده است و رهبران بلوچ در هر دورهای متناسب با مقتضیات زمان، نقش خود را ایفا کردهاند. در سال ۱۹۷۴، واجه غلام محمد بلوچ به سازمان دانشجویان بلوچ (بی اس او) پیوست، دوستی با ملت و سیاست ملی را آموخت، و به دلیل استواری، سفر طولانی سیاسی، دانش و آگاهی، در سال ۱۹۹۰ به عنوان رئیس این سازمان انتخاب شد. در سال ۱۹۹۲، او به جنبش ملی بلوچستان ( بی ان ام ) پیوست. در آن زمان، رهبران بی ان ام معتقد بودند که باید برای خودمختاری و حق حاکمیت بلوچستان مبارزه کنند. از آنجا که پاکستان یک دولت ظالم و اشغالگر است که جز زبان اسلحه چیز دیگری را نمیفهمد، در آن زمان سیاست بی ان ام شامل مبارزه مسلحانه علیه اشغالگران نیز بود. این حزب به طور مخفیانه برای جنگ علیه پاکستان آماده میشد، اما در سال ۱۹۸۸، فدا احمد که مخالف ورود بی ان ام به سیاست پارلمانی پاکستان بود، ترور شد. پس از ترور فدا احمد، برخی رهبران بی ان ام مسیر خود را تغییر دادند و این حزب را وارد سیاست پارلمانی پاکستان کردند و از مقاومت فاصله گرفتند.
واجہ غلام محمد بلوچ این انحراف خاموش را نپذیرفت و بی ان ام را بر اساس اصول بنیادی خود حفظ کرد. بلکه یک گام فراتر رفت و اعلام کرد که بی ان ام به طور کامل از سیاست پارلمانی جدا شده و خواستار آزادی بلوچستان است. بی ان ام اولین حزب در بلوچستان بود که به طور علنی و صریح خواستار استقلال شد و در نشست سال ۲۰۰۸، اصل “حق تعیین سرنوشت” را از اساسنامه خود حذف و واژه “آزادی” را جایگزین آن کرد. تحت رهبری واجه غلام محمد بلوچ، بی ان ام از رزمندگان بلوچ حمایت کرد و مردم را به مقاومت ترغیب نمود اما خود او مسلح نبود. دشمن میدانست که اگر غلام محمد بلوچ متوقف نشود، ملت بلوچ به زودی زنجیرهای بردگی پاکستان را خواهند شکست. به همین دلیل، غلام محمد و شیر محمد ربوده شده و ناپدید گردیدند. اما حتی پس از آزادی، او همچنان به عنوان رهبر جنبش آزادیخواهی به مسیر خود ادامه داد، بدون آنکه افکار یا کردار خود را تغییر دهد.
او را درگیر پروندههای قضایی در شال، تربت و کراچی کردند. در ۳ آوریل ۲۰۰۹، او به همراه شیر محمد بلوچ، معاون رئیس حزب جمهوریخواه بلوچستان (بی آر پی)، و لالا منیر بلوچ از بی ان ام در دادگاه تربت حاضر شد. دادگاه اتهامات دروغین ارتش پاکستان را رد کرد و هر سه نفر را تبرئه کرد، اما نیروهای نظامی پاکستان آنها را از محوطه دادگاه و از دفتر وکیل واجہ کچکول ربودند و در منطقه مرگاپ به قتل رساندند. اجساد آنها در ۸ آوریل پیدا شد و در ۹ آوریل ۲۰۰۹ به خاک سپرده شدند.
فاجعه مرگاپ آغاز سیاست “بکش و رها کن” در بلوچستان بود، که تا امروز ادامه دارد و هدف اصلی آن، ملی گرایان بلوچ هستند. غلام محمد بلوچ و همراهانش به شهادت رسیدند، اما امروز نیز مرگاپ تشنه آزادی است و جنبش آزادیخواهی در بلوچستان با عزم راسخ ادامه دارد.
جنبش ملی بلوچ ( بی ان ام )